معنی منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن, معنی منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن, معنی kj'k lcbj، تj'dk lcbj، j'k bاbj، kcتf lcbj, معنی اصطلاح منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن, معادل منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن, منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن چی میشه؟, منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن یعنی چی؟, منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن synonym, منظم کردن، تنظیم کردن، نظم دادن، مرتب کردن definition,